که طلا کند
مدهون گر
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
مدهون گر. [ م َ گ َ ] ( ص مرکب ) که طلا کند.که رنگ و روغن زند. رجوع به مدهون شود :
فلک چون قصر مدهون گشت بر وی کنگره زرین
درخشان هر یکی روشن چو قصر مرد مدهون گر.
فلک چون قصر مدهون گشت بر وی کنگره زرین
درخشان هر یکی روشن چو قصر مرد مدهون گر.
منشوری سمرقندی.
کلمات دیگر: