نصلة. [ ن َ ل َ ] (ع اِ) تاج سر. (ناظم الاطباء). و آن اخص ّ از نصل است . (از اقرب الموارد) (از المنجد). رجوع به نَصل شود.
نصله
لغت نامه دهخدا
( نصلة ) نصلة. [ ن َ ل َ ] ( ع اِ ) تاج سر. ( ناظم الاطباء ). و آن اخص از نصل است. ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ). رجوع به نَصل شود.
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] معنی نُصْلِهِ: او را می سوزانیم ( اصلاء بنار به معنای سوزاندن با آتش است البته سوزاندنی که نهایت درجه ی حرارت آتش لمس شود و جزمش به دلیل جواب واقع شدن برای جمله قبلی است )
معنی نَسْلَهُ: نسلش-نژادش(کلمه نسل به معنای ولادت و جدا شدن فرزند از پدر و مادر است )
ریشه کلمه:
صلی (۲۵ بار)
ه (۳۵۷۶ بار)
معنی نَسْلَهُ: نسلش-نژادش(کلمه نسل به معنای ولادت و جدا شدن فرزند از پدر و مادر است )
ریشه کلمه:
صلی (۲۵ بار)
ه (۳۵۷۶ بار)
wikialkb: نُصْلِه
کلمات دیگر: