قطط. [ ق َ طَ ] ( ع مص ) مرغول و پیچان گردیدن موی. قَطاطة.( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). رجوع به قطاطة شود.
قطط. [ ق َ طَ ] ( ع ص ) شَعرقطط؛ موی کوتاه سخت مرغول ، یا عام است. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ): رجل قططالشعر؛ مرد مرغول و برپیچان موی. ( منتهی الارب ). ج ، قططون. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || موی زنگی. ( اقرب الموارد ).
قطط. [ ق َ طَ ] ( ع ص ) شَعرقطط؛ موی کوتاه سخت مرغول ، یا عام است. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ): رجل قططالشعر؛ مرد مرغول و برپیچان موی. ( منتهی الارب ). ج ، قططون. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || موی زنگی. ( اقرب الموارد ).