شتر ماد. لاغر . تانیث نضو است .
نضره
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
نضرة. [ ن َ رَ ] (ع اِمص ) تازگی . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (مهذب الاسماء). تازه روئی . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (دهار). خوبی . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). شکفتگی درخت . شکفتگی روی . نضارت . حسن لون در نعمت . (یادداشت مؤلف ). || نعمت . زیست . توانگری . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). || (مص ) تازه روی کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 100). نَضر. (اقرب الموارد). رجوع به نضر و نضارت شود. || تازه روی شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 100). تازه و با آب شدن . (یادداشت مؤلف ). نضر. (اقرب الموارد). رجوع به نَضر و نضارت شود.
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] معنی نَضْرَةَ: بهجت و خوشرویی - طراوت و شادابی - خوشی و خرّمی
معنی نَّاضِرَةٌ: با طراوت و شاداب و خرم و زیبا (نضره و نضارت چهره و درخت و امثال آن به معنای خرمی و زیبایی و بهجت آنها )
ریشه کلمه:
نضر (۳ بار)
«نَضْرَةً» به معنای طراوت و خرمی و شادابی خاصی است که بر اثر وفور نعمت و رفاه به انسان دست می دهد، آری، رنگ رخسار آنها در آن روز از آرامش و نشاط درونی آنان خبر می دهد.
نضر و نضارت به معنی طراوت و زیبایی است. راغب گوید: «اَلنَّضْرَةُ: اَلْحُسْنُ کَالنِضارَةِ» در مصباح نیز آن را زیبایی و نضیر را زیبا گفته است در نهج البلاغه خطبه 219 فرموده: «کَلَحَتِ الْوُجُوهُ النَّواضِرُ» چهرههای زیبا، بدمنظر شدند. . چهرههایی در آن روز با طراوت و زیبااند و به نعمت خدا نگاه میکنند. . در چهرههای آنها طراوت نعمت را مشاهده میکنی که نعمت خوش منظرشان کرده است. . خدا در ظاهرشان طراوت و زیبایی و در قلوبشان شادی قرار داده است.
معنی نَّاضِرَةٌ: با طراوت و شاداب و خرم و زیبا (نضره و نضارت چهره و درخت و امثال آن به معنای خرمی و زیبایی و بهجت آنها )
ریشه کلمه:
نضر (۳ بار)
«نَضْرَةً» به معنای طراوت و خرمی و شادابی خاصی است که بر اثر وفور نعمت و رفاه به انسان دست می دهد، آری، رنگ رخسار آنها در آن روز از آرامش و نشاط درونی آنان خبر می دهد.
نضر و نضارت به معنی طراوت و زیبایی است. راغب گوید: «اَلنَّضْرَةُ: اَلْحُسْنُ کَالنِضارَةِ» در مصباح نیز آن را زیبایی و نضیر را زیبا گفته است در نهج البلاغه خطبه 219 فرموده: «کَلَحَتِ الْوُجُوهُ النَّواضِرُ» چهرههای زیبا، بدمنظر شدند. . چهرههایی در آن روز با طراوت و زیبااند و به نعمت خدا نگاه میکنند. . در چهرههای آنها طراوت نعمت را مشاهده میکنی که نعمت خوش منظرشان کرده است. . خدا در ظاهرشان طراوت و زیبایی و در قلوبشان شادی قرار داده است.
wikialkb: نَضْرَة
کلمات دیگر: