کلمه جو
صفحه اصلی

تفنگ را پر کردن

مترادف و متضاد

prime (فعل)
تحریک کردن، اماده کردن، بار کردن، بتونه کاری کردن، تفنگ را پر کردن، قبلا تعلیم دادن


کلمات دیگر: