کلمه جو
صفحه اصلی

از ساحل عازم شدن

مترادف و متضاد

put out (فعل)
برانگیختن، تهیه کردن، تقلا کردن، رنجاندن، ایجاد کردن، اشفته کردن، خاموش کردن، از ساحل عازم شدن


کلمات دیگر: