کلمه جو
صفحه اصلی

درهم بافته شدن

مترادف و متضاد

intertwine (فعل)
تقاطع کردن، در هم بافتن، درهم بافته شدن، درهم پیچیدن، بهم تابیدن


کلمات دیگر: