مرطوب و نمدار شدن .
تر گشتن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
تر گشتن. [ ت َ گ َ ت َ ] ( مص مرکب ) مرطوب و نمدار شدن :
سراپرده و خیمه ها گشت تر
ز سرما کسی را نبد پای و پر.
ز ابر دیده کنارم به اشک تر میگشت.
که هرچند تر گردد آلوده تر.
سراپرده و خیمه ها گشت تر
ز سرما کسی را نبد پای و پر.
فردوسی.
چو ابر زلف تو پیرامن قمرمی گشت ز ابر دیده کنارم به اشک تر میگشت.
سعدی.
خم می به ناشستن آسوده ترکه هرچند تر گردد آلوده تر.
امیرخسرو.
پیشنهاد کاربران
تُ ر کسی یا چیزی گشتن یا بودن. به دنبال کسی یا چیزی گشتن. به گویش کازرونی ( ع. ش )
کلمات دیگر: