کلمه جو
صفحه اصلی

هرفته

لغت نامه دهخدا

هرفته. [ هَُ رَ ت ِ ] ( اِخ ) دهی است از بخش مهریز شهرستان یزد، واقع در 18 هزارگزی شمال خاوری مهریز و 7500 گزی خاور راه یزد به انار. جلگه ای معتدل ودارای 448 تن سکنه است. از قنات مشوب می شود و محصول عمده اش غله است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10 ).

دانشنامه عمومی

هرفته ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
هرفته (خرم آباد)
هرفته (مهریز)

دانشنامه آزاد فارسی

هُرَفْتِه
روستایی نیمه متروک در میان بیابان های «فهرج» و «خویدک» واقع در استان یزد. خشکسالی های چند دهۀ گذشته باعث شده است تا روستا به حالت نیمه متروک درآید. شهرت این منطقه به خاطر آبادی ای است که مورخان از آن با نام های «فرافتر» یا «فرافر» یا «فرافت» یاد کرده اند. جعفری نگارندۀ «تاریخ یزد» ساخت هرافت را به قباد ساسانی نسبت می دهد. به اعتقاد محققان هرفته در زمان حمله اعراب میدان جنگ اعراب و ایرانیان بوده است. آنچه مسلم است این روستا در طول قرون پیشین بارها تخریب و بازسازی شده است. اکنون تنها بنای دیدنی روستا قلعۀ خوش طرح آن است که قدمت چندانی ندارد.

پیشنهاد کاربران

هفته در زبان لری به معنای همیشه بارانی می باشد

نام روستایی در شهرستان یزد در نزدیکی روستای سریزد
( آمده است، در زمان یورش تازیان به یزد، این منطقه از مهمترین مرکز کارزار با یورشگران بوده است. )

در تاریخ یزد نوشته پهلوان رستمی، هرفته در اصل یزد بود که تازیان در آغاز به این مکان یورش آورده بودند.

هرفته باکسره ر یعنی خوارشده ذلیل ش ه که صحیح نیست هرفته با ( و ) ( ر ) بعنی بزرگ و نورانی نورافشان


کلمات دیگر: