هرمزی. [ هَُ م ُ ] ( ص نسبی ) منسوب به ارم هرمز. ( تاج العروس ).
هرمزی
لغت نامه دهخدا
دانشنامه عمومی
دانشنامه آزاد فارسی
هُرمُزی
از گویش های جنوب شرق ایران در گروه بشگردی (بشاگردی) که در جزیرة هُرمز استان هُرمزگان به آن سخن می گویند و به رودباری، اِوَزی و همچنین دانی و مینابی نزدیک است: صامت های هرمزی همانند صامت های فارسی است. پسوند نکره در هُرمزی -i است و ماضی ساده در هرمزی بدون پیشوند تعریفی صرف می شود: xwa «خورد».
50010800
از گویش های جنوب شرق ایران در گروه بشگردی (بشاگردی) که در جزیرة هُرمز استان هُرمزگان به آن سخن می گویند و به رودباری، اِوَزی و همچنین دانی و مینابی نزدیک است: صامت های هرمزی همانند صامت های فارسی است. پسوند نکره در هُرمزی -i است و ماضی ساده در هرمزی بدون پیشوند تعریفی صرف می شود: xwa «خورد».
50010800
wikijoo: هرمزی
کلمات دیگر: