کلمه جو
صفحه اصلی

فروریخته

فارسی به انگلیسی

collapsed, ruins

ruins


فرهنگ فارسی

هر چه به زمین ریخته شده باشد از آب و خون و جز آن . یا هدر رفته و از میان رفته .

لغت نامه دهخدا

فروریخته. [ ف ُ ت َ / ت ِ ] ( ن مف مرکب ) هرچه بر زمین ریخته شده باشد از آب و خون و جز آن. || هدررفته و از میان رفته. رجوع به فروریختن شود.

پیشنهاد کاربران

Crumpled

ریخته شده

بلند و پر پشت

چیزی جاندار ریخته شده

فروریخته=پهن گشته

یال پایبن امده

میشهریخته شد

ریخته شد

ریزش کرده

ویران

ری خونه شده


کلمات دیگر: