حداکثر تنشی که یک فلز میتواند تحمل کند، بیآنکه براثر تنشهای متناوب و در شرایط مشخصی از خوردگی و تنش شکسته شود
حد خوردگی ـ خستگی
فرهنگ فارسی
فرهنگستان زبان و ادب
{corrosion fatigue limit, corrosion fatigue strength} [خوردگی] حداکثر تنشی که یک فلز می تواند تحمل کند، بی آنکه براثر تنش های متناوب و در شرایط مشخصی از خوردگی و تنش شکسته شود
کلمات دیگر: