کلمه جو
صفحه اصلی

حصار کشی

مترادف و متضاد

enclosure (اسم)
ضمیمه، محوطه، پیوست، چینه، حصار، دیوار، حصار کشی، چاردیواری، چینهکشی، میان بار، چهار دیواری

paling (اسم)
نرده، حصار کشی، پرچین، نرده سازی

فرهنگستان زبان و ادب

{fencing} [حمل ونقل درون شهری-جاده ای] کشیدن دیواره ای برای جدا کردن مکانی از مکان دیگر


کلمات دیگر: