بابامحمد
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
بابامحمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) دهی از دهستان ایتیوندبخش دلفان شهرستان خرم آباد در 10هزارگزی شمال خاوری نورآباد و 2هزارگزی شمال راه شوسه ٔ خرم آباد به هرسین و کرمانشاه . جلگه سردسیر مالاریائی . سکنه ٔ آن 150 تن . شیعه لری لکی . آب آن از قنات و محصول آن غلات ، تریاک ، لبنیات وپشم و شغل اهالی زراعت و گله داری است . راه مالرو دارد. ساکنین از طایفه ٔ ایتیوند در ساختمان و چادر زندگی میکنند و برای علوفه ٔ احشام در فصل زمستان بگرمسیر می روند. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
بابامحمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) دهی از دهستان کاخه بخش دورود شهرستان بروجرد در 21 هزارگزی شمال باختری دورودو 5 هزارگزی جنوب راه شوسه ٔ دورود به بروجرد. جلگه معتدل . سکنه ٔ آن 97 تن . شیعه لری . آب آن از قنات و محصول آن غلات و تریاک و شغل اهالی زراعت و گله داری است و راه مالرو دارد. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).
بابامحمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان کاخه بخش دورود شهرستان بروجرد در 21 هزارگزی شمال باختری دورودو 5 هزارگزی جنوب راه شوسه دورود به بروجرد. جلگه معتدل. سکنه آن 97 تن. شیعه لری. آب آن از قنات و محصول آن غلات و تریاک و شغل اهالی زراعت و گله داری است و راه مالرو دارد. ( فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6 ).
دانشنامه عمومی
این روستا در دهستان ژان قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۸۸ نفر (۱۹خانوار) بوده است.