کلمه جو
صفحه اصلی

سنجیدنی


مترادف سنجیدنی : قابل سنجش، سنجش پذیر، قابل ارزشیابی، وزن کردنی

مترادف و متضاد

۱. قابلسنجش، سنجشپذیر
۲. قابل ارزشیابی
۳. وزنکردنی


فرهنگ فارسی

عنصر یا ماده‌ای که سنجش‌پذیر است و سنجیده می‌شود


لغت نامه دهخدا

سنجیدنی. [ س َ دَ ] ( ص لیاقت ) درخور سنجیدن. از در سنجیدن. || موزون. وزن. کشیدنی.

فرهنگستان زبان و ادب

{measurand, analyte} [مهندسی محیط زیست و انرژی] عنصر یا ماده ای که سنجش پذیر است و سنجیده می شود


کلمات دیگر: