اریبی
فارسی به انگلیسی
مترادف و متضاد
میله، اریبی، علامتی تقسیم
منحرف، مورب، اریبی، نامتوازن، اریب
اریبی
اریبی، دارای سطح شیب دار، یک ور شده
فرهنگ فارسی
اثری که بهطور منظم باعث میشود یک نتیجۀ آماری ویژگی معرف بودن را نداشته باشد، در مقابل خطای تصادفی که ممکن است در هر مورد باعث اختلال شود
فرهنگستان زبان و ادب
{bias} [آمار، ریاضی] اثری که به طور منظم باعث می شود یک نتیجۀ آماری ویژگی معرف بودن را نداشته باشد، در مقابل خطای تصادفی که ممکن است در هر مورد باعث اختلال شود
پیشنهاد کاربران
نامی که شاهان آشور به عربستان شمالی دادند
کلمات دیگر: