مترادف سه یک : ثلث، یک ثلث، یک سوم
سه یک
مترادف سه یک : ثلث، یک ثلث، یک سوم
فارسی به انگلیسی
one-third
مترادف و متضاد
ثلث، یکثلث، یکسوم
هر سه روز یکبار، سه یک
فرهنگ فارسی
۱ - ( بازی نرد در قدیم ) سه عدد خال یک که سه طاس با هم آورند : گر شاه سه شش خواست یک زخم افتاد تا ظن نبری که کعبتین داد نداد ... ( تزرقی چهار مقاله ۲ ) ۷۱ - یک سوم ۱ / ۳ ثلت .
سه یکه سه یکی ثلث یک بهره از سه بهره چیزی شراب ثلثان شده
سه یکه سه یکی ثلث یک بهره از سه بهره چیزی شراب ثلثان شده
لغت نامه دهخدا
سه یک. [ س ِ ی َ / ی ِ ] ( عدد کسری ، اِ مرکب ) سه یکه. سه یکی. ثلث. یک بهره از سه بهره چیزی. ( ناظم الاطباء ). ثلث. یک سوم :
سه یک بود تا چاریک بهر شاه
قباد آمد و ده یک آورد راه.
پرستندگان را درم بیش داد
دو دیگر سه یک پیش آتشکده
همان مهر و نوروز و جشن سده.
|| شراب ثلثان شده :
با چار لب دو شاهد از می
سه یک بخور و روان برافروز.
سه یک بود تا چاریک بهر شاه
قباد آمد و ده یک آورد راه.
فردوسی.
سه یک زآن نخستین بدرویش دادپرستندگان را درم بیش داد
دو دیگر سه یک پیش آتشکده
همان مهر و نوروز و جشن سده.
فردوسی.
پیش از وی چنان بود که از جایی سه یک موجود خراج بود و از جایی پنج یک و همچنین تا شش یک رسید. ( فارسنامه ابن البلخی ص 93 ). مقامر را سه شش میباید ولیکن سه یک می آید. ( گلستان چ یوسفی ص 189 ).|| شراب ثلثان شده :
با چار لب دو شاهد از می
سه یک بخور و روان برافروز.
خاقانی.
رجوع به سه یکی و سیکی شود. || نوبه سه یک. و آنرا حمی الغب و حمی المثلثه نیز نامند. ( یادداشت بخط مؤلف ).فرهنگ عمید
۱. یکسوم چیزی؛ ثلث.
۲. (اسم) [قدیمی] در بازی نرد، هنگامی که هر سه طاس با یک خال بنشینند. Δ در قدیم تختهنرد را با سه طاس بازی میکردند: ◻︎ گر شاه سهشش خواست سهیک زخم افتاد / تا ظن نبری که کعبتین داد نداد (ازرقی: ۹۹).
۱. یک سوم چیزی، ثلث.
۲. (اسم ) [قدیمی] در بازی نرد، هنگامی که هر سه طاس با یک خال بنشینند. &delta، در قدیم تخته نرد را با سه طاس بازی می کردند: گر شاه سه شش خواست سه یک زخم افتاد / تا ظن نبری که کعبتین داد نداد (ازرقی: ۹۹ ).
۲. (اسم ) [قدیمی] در بازی نرد، هنگامی که هر سه طاس با یک خال بنشینند. &delta، در قدیم تخته نرد را با سه طاس بازی می کردند: گر شاه سه شش خواست سه یک زخم افتاد / تا ظن نبری که کعبتین داد نداد (ازرقی: ۹۹ ).
گویش مازنی
یک سهم از سه سهم – نوعی قرارداد زراعی بین مالک زمین و مستاجر ...
/se yek/ یک سهم از سه سهم – نوعی قرارداد زراعی بین مالک زمین و مستاجر که در آن مالک دو سهم از محصول کشاورزی و مستاجر یک سهم آن را برداشت کند
واژه نامه بختیاریکا
یک سوم
کلمات دیگر: