<hr> <b>مترادف سمر شدن</b> : مشهورشدن، معروف شدن، زبانزد شدن، شایع گشتن <br>

مترادف سمر شدن : مشهورشدن، معروف شدن، زبانزد شدن، شایع گشتن

<div class="boxBd">سمر شدن. [ س َ م َ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) مشهور شدن. معروف شدن. داستان گشتن : <br>ای حسن تو سمر بجهان زود حال ما<br>چون حال عشق وامق و عذرا سمر شود.<br>مسعودسعد ( دیوان چ رشیدیاسمی ص 175 ).<br>از علم اگر شده ست علی در جهان علم <br>وز عدل اگرشده ست عمر در جهان سمر.<div class="au">امیرمعزی.</div>ترسم که اشک در غم ما پرده در شود<br>وین راز سربمهر بعالم سمر شود.<div class="au">حافظ.</div></div>

سمر شدن. [ س َ م َ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) مشهور شدن. معروف شدن. داستان گشتن : ای حسن تو سمر بجهان زود حال ما چون حال عشق وامق و عذرا سمر شود. مسعودسعد ( دیوان چ رشیدیاسمی ص 175 ). از علم اگر شده ست علی در جهان علم وز عدل اگرشده ست عمر در جهان سمر. امیرمعزی. ترسم که اشک در غم ما پرده در شود وین راز سرب

لغت نامه دهخدا

<div class="boxBd">مشهور شدن . معروف شدن</div>

فرهنگ فارسی

<div class="boxBd">(سَ مَ. شُ دَ ) [ ع - فا. ] (مص ل . ) مشهور شدن .</div>

(سَ مَ. شُ دَ ) [ ع - فا. ] (مص ل . ) مشهور شدن .

فرهنگ معین

<p>۱. مشهورشدن، معروف شدن <br />۲. زبانزد شدن <br />۳. شایعگشتن</p>

۱. مشهورشدن، معروف شدن ۲. زبانزد شدن ۳. شایعگشتن

سمر شدن

مترادف و متضاد

فرهنگ فارسی

فرهنگ معین

لغت نامه دهخدا