کلمه جو
صفحه اصلی

برخه کاری

مترادف و متضاد

part-time (اسم)
برخه کاری، پاره وقت، نیمه وقت

فرهنگ فارسی

کشت ازطریق قرار دادن برخه در جوی یا سوراخ‌های کوچک


فرهنگستان زبان و ادب

{sprigging} [کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] کشت ازطریق قرار دادن برخه در جوی یا سوراخ های کوچک


کلمات دیگر: