کلمه جو
صفحه اصلی

جرمق

لغت نامه دهخدا

جرمق. [ ج َ م َ ] ( اِخ ) مفرد جرامق است که نام طایفه ای است. این کلمه عربی ناصحیحی است. ( از المعرب جوالیقی ص 94 و 100 متن و حاشیه ).

جرمق. [ ج َ م َ ] ( اِخ ) سه دیه است بر راه نیشابور به اصفهان و در او چشمه آب و نخیلات و زروع و مواشی است. ( نزهة القلوب ج 3 ص 142 ). یاقوت آرد: جرمق ، بلده ای است به فارس که نعمت فراوان و ارزان و درختان بسیار دارد، همو گوید: اصطخری ، در جایی که از مفازه ای بین خراسان و اصفهان و ری و کرمان یادمیکند و طول و عرض و غیر مأنوس و مسکون بودن آن راوصف میکند و میگوید: در آن مفازه بر راه اصفهان به نیشابور موضعی است معروف به جرمق و آن سه قریه است که مفازه به آنها احاطه دارد و آن را سه ده گویند بنامهای بیاذق و جرمق و ارابه و از توابع خراسان و دارای چشمه ها و نخیلات و زروع و مواشی بسیار است و هر ده قریب هزار تن سکنه دارد و آن دیه ها نزدیک بهم و بر سر چشمه قرار دارند. ( از معجم البلدان ). ابن البلخی آرد: جرمق یکی از منازل میان راه شیراز بسمیرم است. ( از فارسنامه ابن البلخی چ کمبریج ص 161 و رجوع به مرآت البلدان ج 4 ص 222 شود .

جرمق. [ ] ( اِخ ) ( رباط ) نام محلی است. رجوع به تاریخ بیهقی چ ادیب ص 6 شود.

جرمق. [ ج َ م َ ] ( اِخ ) وادی جرمق. از توابع صیداست و اترج و لیمو بسیار دارد ابوالقاسم حافظ گوید: علی بن حسین بن محمدبن احمدبن جمیع غسانی برادر ابوالحسن در این محل بقتل رسید. ( از معجم البلدان ).

جرمق . [ ] (اِخ ) (رباط) نام محلی است . رجوع به تاریخ بیهقی چ ادیب ص 6 شود.


جرمق . [ ج َ م َ ] (اِخ ) سه دیه است بر راه نیشابور به اصفهان و در او چشمه ٔ آب و نخیلات و زروع و مواشی است . (نزهة القلوب ج 3 ص 142). یاقوت آرد: جرمق ، بلده ای است به فارس که نعمت فراوان و ارزان و درختان بسیار دارد، همو گوید: اصطخری ، در جایی که از مفازه ای بین خراسان و اصفهان و ری و کرمان یادمیکند و طول و عرض و غیر مأنوس و مسکون بودن آن راوصف میکند و میگوید: در آن مفازه بر راه اصفهان به نیشابور موضعی است معروف به جرمق و آن سه قریه است که مفازه به آنها احاطه دارد و آن را سه ده گویند بنامهای بیاذق و جرمق و ارابه و از توابع خراسان و دارای چشمه ها و نخیلات و زروع و مواشی بسیار است و هر ده قریب هزار تن سکنه دارد و آن دیه ها نزدیک بهم و بر سر چشمه قرار دارند. (از معجم البلدان ). ابن البلخی آرد: جرمق یکی از منازل میان راه شیراز بسمیرم است . (از فارسنامه ابن البلخی چ کمبریج ص 161 و رجوع به مرآت البلدان ج 4 ص 222 شود .


جرمق . [ ج َ م َ ] (اِخ ) وادی جرمق . از توابع صیداست و اترج و لیمو بسیار دارد ابوالقاسم حافظ گوید: علی بن حسین بن محمدبن احمدبن جمیع غسانی برادر ابوالحسن در این محل بقتل رسید. (از معجم البلدان ).


جرمق . [ ج َ م َ ] (اِخ ) مفرد جرامق است که نام طایفه ای است . این کلمه عربی ناصحیحی است . (از المعرب جوالیقی ص 94 و 100 متن و حاشیه ).


پیشنهاد کاربران

جرمق نام دیه بوده ب سر راه اسراین و جوین و سبزوار از یک سو و از سوی شمال به مراتع سرسبز گلستان امروز و گنبد و گرگان و ارتفاعات شاهرود که تا چهارصد سال گذشته به استناد وقف نامه ای موجود فامیلاکثر ساکنان قدیمی این خطه جرمقی بوده و تا جایی که چندین شاعر بلند آوازه مانند ملا علی ضمیری جرمقی داشته است که هم اکنون با نام گرمه از شهرستانهای خراسان شمالی میباشد.
Mohamadrezatalebi66@yahoo. com

تعجب. متعجب شدن. در تاریخ بیهقی. یا تاریخ
مسعودی


کلمات دیگر: