جریئة. [ ج َ ءَ ]( ع اِ ) کمینگاه صیاد. ( ناظم الاطباء ). خانه سنگی که ددان را در آن شکار کنند. ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ). خانه سنگی که سنگی بر بالای در آن باشد و گوشتی در آن نهند و چون درنده ای برای خوردن گوشت به آن وارد شود سنگ بر در خانه قرار گیرد و راه را مسدود سازد. ( از تاج العروس ). ج ، جَرائی. ( از تاج العروس ) ( متن اللغة ) ( اقرب الموارد ). وزن مزبور در جمع این کلمه نادر و غیرقیاسی است و جمع قیاسی آن «جَرایا» است. ( از اقرب الموارد ) ( از تاج العروس ). || تأنیث جَری ٔ. دلاور و شجاع. ( از اقرب الموارد ).
جریئه
لغت نامه دهخدا
جریئة. [ ج َ ءَ ]( ع اِ ) کمینگاه صیاد. ( ناظم الاطباء ). خانه سنگی که ددان را در آن شکار کنند. ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ). خانه سنگی که سنگی بر بالای در آن باشد و گوشتی در آن نهند و چون درنده ای برای خوردن گوشت به آن وارد شود سنگ بر در خانه قرار گیرد و راه را مسدود سازد. ( از تاج العروس ). ج ، جَرائی. ( از تاج العروس ) ( متن اللغة ) ( اقرب الموارد ). وزن مزبور در جمع این کلمه نادر و غیرقیاسی است و جمع قیاسی آن «جَرایا» است. ( از اقرب الموارد ) ( از تاج العروس ). || تأنیث جَری ٔ. دلاور و شجاع. ( از اقرب الموارد ).
جریئة. [ ج َ ءَ ](ع اِ) کمینگاه صیاد. (ناظم الاطباء). خانه ٔ سنگی که ددان را در آن شکار کنند. (از متن اللغة) (از اقرب الموارد). خانه ٔ سنگی که سنگی بر بالای در آن باشد و گوشتی در آن نهند و چون درنده ای برای خوردن گوشت به آن وارد شود سنگ بر در خانه قرار گیرد و راه را مسدود سازد. (از تاج العروس ). ج ، جَرائی . (از تاج العروس ) (متن اللغة) (اقرب الموارد). وزن مزبور در جمع این کلمه نادر و غیرقیاسی است و جمع قیاسی آن «جَرایا» است . (از اقرب الموارد) (از تاج العروس ). || تأنیث جَری ٔ. دلاور و شجاع . (از اقرب الموارد).
جریئة. [ ج ِرْ ری ءَ ] (ع اِ) روده و اندرون مرغ . (منتهی الارب ) (متن اللغة). || سنگدان . (شرح قاموس ). جِرّیة. (از شرح قاموس ) (از تاج العروس ). جَرَّیَة. (از متن اللغة). در تمام معانی . || حوصله و چینه دان . (ناظم الاطباء). حوصله . (لسان از ذیل اقرب الموارد) (تاج العروس ). || حلقوم .(ذیل اقرب الموارد) (از متن اللغة) (منتهی الارب ).