کلمه جو
صفحه اصلی

خراشاد

فرهنگ فارسی

قریتی است در خره بهارجان از قاینات

لغت نامه دهخدا

خراشاد. [ خ ُ ] ( اِخ ) قریتی است در خره بهارجان از قاینات. ( یادداشت بخط مؤلف ). و در فرهنگ جغرافیایی آمده : دهی است از دهستان بهارجانات بخش حومه شهرستان بیرجند. واقع در سی هزارگزی جنوب بیرجند. این ناحیه کوهستانی با آب و هوای معتدل و 928 تن سکنه فارسی زبان است. آب آن از قنات و محصولاتش : غلات ، زعفران و سردرختی است. اهالی بکشاورزی و قالی بافی گذران می کنند و راه آن اتومبیل رواست. مزرعه گنج آباد و میرزاملک و علی آباد و سالم آباد جزء این ده است. در آنجا یک دفتر ازدواج و طلاق و دبستان وجود دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).

دانشنامه عمومی

مختصات: ۳۲°۴۵′ شمالی ۵۹°۲۴′ شرقی / ۳۲٫۷۵۰°شمالی ۵۹٫۴۰۰°شرقی / 32.750; 59.400
محمد اسماعیل رضوانی (استاد سابق تاریخ دانشگاه تهران و پدر تاریخ معاصر ایران)
پرویز حسن پورفرد (استاد دانشگاه و از اساتید برجسته ریاضى ایران)
مرتضی حسن پور فرد خراشاد (اولین پرستار مرد در ایران و عضو هیئت علمی دانشکده پرستاری دانشگاه علوم پزشکی مشهد)
محمدرضا حافظ نیا (استاد جغرافیای سیاسی دانشگاه تربیت مدرس)
علی حسینی تاش (عضو هیئت علمی و رئیس دانشگاه امام حسین)
خُراشاد روستایی است واقع در ۲۴ کیلومتری جنوب شرقی بیرجند و واقع در استان خراسان جنوبی. این روستا به سبب نخبه پرور و عالم خیز بودن، صنایع دستی و نیز زیبایی طبیعی آن شهرت دارد.
در لغت نامه دهخدا در سال ۱۳۴۵ در مورد خراشاد چنین نوشته شده است:
قریه ای است از زیر مجموعه روستای آباد و زیبای نصرآباد شهرستان بیرجند، واقع در سی هزار گزی جنوب بیرجند. این ناحیه کوهستانی با آب و هوای معتدل و ٩٠تن سکنه فارسی زبان است. آب آن از قنات و محصولاتش غلات، است. اهالی به کشاورزی و قالی بافی گذران می کنند و راه آن مال رو است. مزرعه گنج آباد و میرزاملک و علی آباد و سالم آباد جزء آن است.

پیشنهاد کاربران

پیشنهاد میشود نام خراشاد به. . . . .

خورشاد. . به معنی جایی که خورشید شاد می تابدوشادی آفرین
است مثل خور یا
خراسان که باید اصلاح شودبه خور اسان اصلاح شود

با تشکر


کلمات دیگر: