منسوب است بخراسان خراسانی
خراسی
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
خراسی. [خ ُ ی ی ] ( ص نسبی ) منسوب است بخراسان. خراسانی. ( ازمنتهی الارب ) ( از معجم البلدان ) ( از ناظم الاطباء ).
پیشنهاد کاربران
خراس یا خراسی. یعنی آسیابی در آن روغن منداب میگرفتن که توسط خر انجام میشده. ودر شهرستان گنابادو درمحله سرتراز وجود داشته.
دور خود گشتن ، همچون گاو و خر در آسیاب دور دور زدن
مولانا:
به جان جمله مردان اگر چه جمله یکی اند
که زیر چرخه گردون تنا چو گاو خراسی
مولانا:
به جان جمله مردان اگر چه جمله یکی اند
که زیر چرخه گردون تنا چو گاو خراسی
کلمات دیگر: