هُپْ با ضم ه و سکون پ. آگاهى دادن کسی در بیرون از خودرو به راننده که با خودروی دیگری در پس یا پیش هر آن میتواند برخورد پدید آید. در در گویش بومیان شیراز ی [و نزدیک به همه شهرستان های دیگر استان فارس که در بر گیرنده جغرافیای پیش از سال 1357 است] هنگامی که راننده خود رو در پیش و پس کردن آن است کسی که در بیرون ایستاده با این واژه راننده را آگاه میکند که بی اندازه به خود روی در پیش یا پس خود نزدیک است و کمترین جنبش میتواند برخورد ایجاد کند. این آگاهى در بیشتر گاه ها با افزایش بلندى آوا همراه میشود تا لایه ای دیگر به این آگاهى بیافزاید.
هپ
دانشنامه عمومی
گویش مازنی
/hap/ بادکنک داخل شکم ماهی - قرص
۱بادکنک داخل شکم ماهی ۲قرص
واژه نامه بختیاریکا
( هَپ ) گاز سگ
پیشنهاد کاربران
در گویش اقلیدی، بایست، کافیست.
Hop
Hop
بخار , دود
هدایتگر پادشاهان
سریع و تند با نظم
کلمات دیگر: