کلمه جو
صفحه اصلی

نخلی

فارسی به انگلیسی

palmaceous

فرهنگ فارسی

در تداول نخری بچه اول زنی یا چون نخل یا مانند نخل .

لغت نامه دهخدا

نخلی. [ ن َ ] ( ص ، اِ ) در تداول ، نخری. بچه اول زنی. ( یادداشت مؤلف ).
- شکم نخلی .

نخلی. [ ن َ ] ( ص نسبی ) چون نخل. به شکل نخل. مانند نخل.
- بواسیر نخلی ؛ آن بود که شاخها و بیخهای بسیار دارد. ( ذخیره خوارزمشاهی ).

نخلی . [ ن َ ] (ص نسبی ) چون نخل . به شکل نخل . مانند نخل .
- بواسیر نخلی ؛ آن بود که شاخها و بیخهای بسیار دارد. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ).


نخلی . [ ن َ ] (ص ، اِ) در تداول ، نخری . بچه ٔ اول زنی . (یادداشت مؤلف ).
- شکم نخلی .


دانشنامه عمومی

اولین زایمان و اولین فرزند؛ احتمالا متضاد کلمه سلخ عربی


گویش مازنی

/neKheli/ انگولک

انگولک



کلمات دیگر: