واشی
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
سخن چین، نمام، وشاه جمع
( اسم ) سخن چین نمام : (( تا بود صبح واشی و نمام تا بود باد ساعی و غماز... ) ) ( مسعود سعد )
چنانکه در اسپی واشی تنگ واشی روواشی .
( اسم ) سخن چین نمام : (( تا بود صبح واشی و نمام تا بود باد ساعی و غماز... ) ) ( مسعود سعد )
چنانکه در اسپی واشی تنگ واشی روواشی .
فرهنگ معین
[ ع . ] (اِفا. ) سخن چین ، نمام .
لغت نامه دهخدا
واشی. ( ع ص ) نعت فاعلی از وشی. ( اقرب الموارد ). سخن چین. ( ناظم الاطباء ). نمّام :
تا بود صبح واشی و نمام
تا بود باد ساعی و غماز.
واشی. ( پسوند ) پسوند مکان چنانکه در اسپی واشی ، تنگ واشی ، روواشی. ( از یادداشت مؤلف ).
تا بود صبح واشی و نمام
تا بود باد ساعی و غماز.
مسعودسعد.
|| دروغگو. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). || بسیارفرزند. ( از اقرب الموارد ). مرد بسیارفرزند. || ستور بسیاربچه. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || بافنده. ( از اقرب الموارد ). بافنده ٔجامه. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || سکه زن. ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || کاونده کان جهت زر. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || نگارین کننده جامه. ( ناظم الاطباء ). صورت دیگر واشی در عربی واش است و جمع آن واشون و وشاة است.واشی. ( پسوند ) پسوند مکان چنانکه در اسپی واشی ، تنگ واشی ، روواشی. ( از یادداشت مؤلف ).
واشی . (پسوند) پسوند مکان چنانکه در اسپی واشی ، تنگ واشی ، روواشی . (از یادداشت مؤلف ).
واشی . (ع ص ) نعت فاعلی از وشی . (اقرب الموارد). سخن چین . (ناظم الاطباء). نمّام :
تا بود صبح واشی و نمام
تا بود باد ساعی و غماز.
|| دروغگو. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). || بسیارفرزند. (از اقرب الموارد). مرد بسیارفرزند. || ستور بسیاربچه . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || بافنده . (از اقرب الموارد). بافنده ٔجامه . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || سکه زن . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || کاونده ٔ کان جهت زر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || نگارین کننده ٔ جامه . (ناظم الاطباء). صورت دیگر واشی در عربی واش است و جمع آن واشون و وشاة است .
تا بود صبح واشی و نمام
تا بود باد ساعی و غماز.
مسعودسعد.
|| دروغگو. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). || بسیارفرزند. (از اقرب الموارد). مرد بسیارفرزند. || ستور بسیاربچه . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || بافنده . (از اقرب الموارد). بافنده ٔجامه . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || سکه زن . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || کاونده ٔ کان جهت زر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || نگارین کننده ٔ جامه . (ناظم الاطباء). صورت دیگر واشی در عربی واش است و جمع آن واشون و وشاة است .
فرهنگ عمید
سخن چین، نمام.
دانشنامه عمومی
واشی یا واگامی (به ژاپنی: わし/わがみ، 和紙) نوعی کاغذ ژاپنی است که از الیاف پوست بعضی از درختان یا خیزران و برنج و گندم درست می شود. واشی از دو واژه وا 和 به معنای ژاپنی و شی 紙 به معنای کاغذ تشکیل شده است و هنگامی برای توصیف محصول به کار می رود که کاغذ یاد شده به روش سنتی و دست ساز تولید شده باشد. از کاغذ واشی در هنرهای سنتی ژاپنی نظیر اوریگامی، شودو (خطاطی) و اوکی یوئه استفاده می شود.
wiki: واشی
گویش مازنی
/vaashi/ تنگه و نقاشی کنده کاری شده بر سنگ در منطقه ی فیروزکوه، مربوط به دوران قاجار
تنگه و نقاشی کنده کاری شده بر سنگ در منطقه ی فیروزکوه،مربوط ...
کلمات دیگر: