ناغافل
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
(صفت ) ۱ - آنکه غافل نیست آگاه باخبر مقابل غافل .۲ - ناگهان بیخبر:[ ناغافل تیر باو اصابت کرد.]
فرهنگ معین
(فِ ) [ فا - ع . ] (ص . ) ۱ - ناآگاه ، بی خبر. ۲ - (عا. ) ناگهان ، بی خبر.
لغت نامه دهخدا
ناغافل.[ ف ِ ] ( ق مرکب ) در تداول عوام ، ناگهان. بی خبر. غفلة. بغتة. بناگاه. بی مقدمه : ناغافل به سراغ من آمد.
گویش مازنی
/naa ghaafel/ ناگهان – ناگهانی
پیشنهاد کاربران
یهویی
کلمات دیگر: