کلمه جو
صفحه اصلی

خوردن و اشامیدن

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] خوردن و آشامیدن. شیوه و روش عملی رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) را سیره نبوی گویند. یکی از سیره های آن حضرت سیره و روش پیامبر در خوردن و آشامیدن است.
رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) به حضرت علی (علیه السّلام) فرمود: «ای علی! هنگام غذا خوردن "بسم الله" و بعد از غذا "الحمدلله" بگو که فرشتگان موکّل بر تو، تا پایان غذا از نوشتن ثواب برای تو بیکار نمانند.» آن حضرت در حدیث دیگری فرمود: «چون سفره را برای تو بچینند، بگو: "سپاس آفریدگار عالمیان را. بار خدایا! این سفره را برای من نعمت مشکور قرار ده و توفیق شکر آن را به من عنایت فرما"» و در روایت دیگر فرمود: «هر کس، خرده های غذایی را ـ که از سفره می ریزد بخورد ـ تا زنده است، در وسعت روزی خواهد بود و نسل او از مرض جذام در امان خواهد ماند.» خاتم انبیا (صلی الله علیه و آله وسلّم) چون گوشت می خورد، سرش را به زیر نمی افکند، گوشت را بالا می آورد و با دندانش از استخوان جدا می کرد. از هر دو دست در هنگام خوردن کمک می گرفت. پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) می فرمود: «هنگام خوردن، کفش هایتان را بکنید که مایه آسایش شماست.» با دست می خورد و از سر انگشتانش استفاده می کرد. این باعث می شد تا لقمه ها کوچک شده، به خوبی جویده شوند و از سوی دیگر، پرخوری رخ ندهد. با سه انگشت می خورد و گاهی انگشت چهارم را به کمک می گرفت. با دو انگشت نمی خورد و می فرمود: «این نوع خوردن، شیطانی است.» غذای داغ نمی خورد و می فرمود: «بی برکت است و آفریدگار آتش به ما نمی تاباند؛ پس بگذارید سرد شود.»، پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) به خوردنی ها و نوشیدنی ها فوت نمی کرد. افراد را از نگاه کردن به لقمه دیگران بر سر سفره باز می داشت. شب ها پس از نماز عشاء، شام میل می کرد و می فرمود: «شام خوردن را ترک نکنید؛ زیرا ترک آن، باعث خرابی بدن می شود.» وی می فرمود: «ما گروهی هستیم که تا گرسنه نشویم نمی خوریم و هنگامی که کامل می خوریم، سیر نمی شویم؛ بلکه چند لقمه پیش از سیر شدن کامل، از خوردن دست می کشیم که برای تندرستی مفید است.» دعوت از خویشان، نیکان و بینوایان را تشویق می فرمود. پیش از خوردن، دستش را می شست یا وضو می گرفت و می فرمود: «خجستگی و برکت غذا در وضوی پیش و پس از خوردن شماست.»
قناعت و سادگی پیامبر در خوردن غذا
امام صادق (علیه السّلام) فرمود: «چیزی برای رسول خدا، محبوب تر از این نبود که همیشه گرسنه و ترسان از خدای متعال باشد.» عیسی بن قاسم می گوید که به امام صادق (علیه السّلام) عرضه داشتم، از پدرتان، چنین روایت شده است: «هیچ گاه پیامبر از نان گندم، سیر نشد. آیا این مطلب درست است؟» فرمود: «خیر؛ چرا که ایشان هرگز نان گندم نخورد و از نان جو هم شکم سیری نخورد....» عایشه گوید: «شکم پیغمبر، هرگز سیر نشد.» منظور عایشه، «آکندن شکم از غذاست». آن حضرت، همچون مردمان عادی نبود که بر سر سفره های رنگین می نشینند و معده را از غذا پر می کنند. این حالت، بدن را می فرساید، بی حالی، خواب آلودگی و تنبلی می آورد و حال نیایش را از آدمی می رباید. پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) برای دوری از گردن فرازی، روی زمین می نشست و غذا می خورد. هنگام خوردن بر چیزی تکیه نمی زد و می فرمود: «تکیه داده، غذا نمی خورم.» اگر به هر دلیلی نمی خواست غذایی را بخورد، از آن عیبجویی نمی کرد و هرگاه خود غذایی نمی خورد، دیگری را از آن منع نمی کرد. ظرف غذا را تمیز می ساخت و می فرمود: «ته مانده غذا پر برکت ترین قسمت آن است. تا آنجا که ممکن بود، تنها غذا نمی خورد و می فرمود: «برای خوردن، دور هم جمع شوید که خجستگی و برکت در این کار است.» اگر با دیگران غذا می خورد، اول از همه شروع می کرد و برای اینکه دیگران خجالت نکشند، آخرین کسی بود که از خوردن دست می کشید. وی می فرمود: «دل هایتان را با زیاد خوردن و زیاد نوشیدن نَمیرانید. دل ها همانند کشتزاراند که هرگاه آبشان بسیار شود، می میرند. محبوب ترین غذا برایش غذایی بود که افراد بسیاری برای خوردن آن بر سر سفره بنشینند. از آنچه برابرش بود، می خورد. اگر جایی مهمان بود، برای صاحب غذا دعا و دیگران را به این کار تشویق می کرد تا سنت سپاسگزاری از دیگران در اجتماع رونق گیرد.» مردی یهودی از اهالی شام پرسید: «مردم فکر می کنند که عیسی، مرد زاهدی بود»، امیرمؤمنان (علیه السّلام) در جواب فرمود: «همین گونه است و محمد (صلی الله علیه و آله وسلّم) زاهدترین پیامبران بود؛ چرا که علاوه بر داشتن کنیزها، سیزده زن نیز داشت و با این همه، هیچ گاه نشد که سفره ای جمع شود و غذایی در آن مانده باشد. هرگز نان گندم نخورد و از نان جو نیز سه شبانه روز، سیر نخورد.»وی در حدیثی دیگر فرمود: «از پیغمبرِ پاک و پاکیزه ات، پیروی کن که لاغرترین اهل دنیا؛ و از لحاظ خوردن، گرسنه ترین آنها بود، و گرسنه از دنیا رفت و به سلامت وارد آن دنیا شد.» آن بزرگوار، هنگام غذا خوردن، پاهای خود را جمع می کرد و مانند نمازگزار می نشست؛ مگر آنکه یکی از زانوها و قدم ها را روی زانو و قدم دیگر می گذاشت و می فرمود: «من بنده ام و مانند بندگان غذا می خورم و می نشینم.»
غذاهای مورد علاقه پیامبر
خاتم انبیا (صلی الله علیه و آله وسلّم) درباره نان چنین دعا می کرد: «خداوندا! به نان ما برکت ده! بین ما و آن جدایی میفکن! اگر نان نباشد، نمی توانیم نماز بخوانیم و روزه بگیریم و واجبات الهی را انجام دهیم.» پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) نان و روغن می خورد؛ و از گوشت گوسفند، سردست و کتف را دوست داشت. حضرت رسول (صلی الله علیه و آله وسلّم) هفت قسمت از گوسفند را نمی خورد: نرینه، بیضه ها، بولدان (مثانه)، کیسه صفرا، غده ها، فرج و خون.روزی «عثمان بن عفان» فالوده ای برای پیامبر آورد. حضرت از آن خورد و پرسید: «این چیست؟» عثمان گفت: «پدر و مادرم فدایت باد! عسل و روغن را در دیزی سنگی می ریزیم و روی آتش می گذاریم و آن را می جوشانیم؛ بعد گندم آسیاب شده را با آن مخلوط می کنیم تا بپزد. سپس همین غذایی می شود که می بینید.» حضرت فرمود: «این غذایی پاکیزه است.» عسل را یکی از دو شفایی می دانست که خداوند، آفریده است و می فرمود: «دارویی برتر از خوردن عسل نیست.»نان جو سبوسدار میل می کرد و غذایش بیشتر، آب و خرما بود. گوشت را بیشتر از هر غذایی دوست می داشت و می فرمود: «گوشت، بر قوه شنوایی می افزاید و سَرور غذاهای این جهان و آن جهان است و اگر از خدایم بخواهم هر روز مرا از آن بهره مند کند، انجام خواهد داد.» گوشت را همواره با ترید و کدو حلوایی می خورد و به عایشه می فرمود: «ای عایشه! هرگاه دیگ را بار می گذارید، کدو در آن بسیار بریزید که دل غمگین را شاد می کند.» خرما و شیر را همواره ستایش می کرد و آنها را دو خوردنی پاکیزه می نامید. غذایی را که سیر داشت نمی خورد و آن را به دیگران می داد تا بخورند؛ زیرا دیگران به اندازه او با مسلمانان و غیرمسلمانان سر و کار نداشتند و بوی سیر آنان، چندان مردم را نمی آزرد. به سرکه علاقه داشت، کشمش خیسانده در آب را می خورد و آب کشمش را پیش از تبدیل آن به شراب می نوشید.
میوه های مورد علاقه پیامبر
...


کلمات دیگر: