کلمه جو
صفحه اصلی

خوشخویی

فارسی به انگلیسی

good nature

مترادف و متضاد

affability (اسم)
خوشایند، خوش رویی، دلجویی، مهربانی، خوشخویی، مدارا

politeness (اسم)
خوشخویی، نزاکت، ادب، خوش معاشرتی

complaisance (اسم)
خوشخویی، خوش خدمتی، ادب

courtesy (اسم)
خوشخویی، مردمی، تواضع، ادب و مهربانی

suavity (اسم)
خوشخویی، نرمی، نزاکت، فهمیده و مودب بودن

فرهنگ فارسی

خوش اخلاقی نیکخویی مقابل بدخویی .
خوشخوئی حالت و چگونگی خوشخوی

نیک سیرتی نیکو طبیعتی .

لغت نامه دهخدا

خوشخویی. [ خوَش ْ / خُش ْ ] ( حامص مرکب ) خوشخوئی. حالت و چگونگی خوشخوی :
چو جم دید او را بدان نیکویی
بدان خوشزبانی وآن خوشخویی.
فردوسی.
رجوع به خوشخوی و خوشخو شود.

خوشخوئی. [ خوَش ْ / خُش ْ ] ( حامص مرکب ) نیک سیرتی. نیکوطبیعتی. پاکیزه سرشتی. ( ناظم الاطباء ). حسن خلق. ( یادداشت مؤلف ). بَلَه. ( منتهی الارب ). نیک نهادی :
از عطا دادن پیوسته و خوشخوئی او
ادبای سفری گشته برِ او حضری.
فرخی.
گر بخوشخوئی از تو مثلی خواهند
مثل از خوی خوش و مکرمت او زن.
فرخی.
آن خوشخوئی و خوش سخنی بد که دلم را
در بند تو افکند و مرا کرد چنین زار.
فرخی.
ز کهتر پرستیدن و خوشخوئی است
ز مهتر نوازیدن و نیکوئی است.
اسدی.
و خوشخوئی و مردی پیشه کن. ( منتخب قابوسنامه ).
بدخوعقاب کوته عمر آمد
کرکس درازعمر ز خوشخوئی.
ناصرخسرو.
زنان را لطف و خوشخوئی است در کار
چو طفلان را بودشَفْقت سزاوار.
ناصرخسرو.
از مرد کمال جوی و خوشخوئی
منگر بجمال و صورت نیکو.
ناصرخسرو.
چندانکه در یزدجرد جدش درشتی و بدخوئی بود در وی لطف بود و خوشخوئی. ( فارسنامه ابن بلخی ).
بخرام شبی از سر خوشخوئی و بپذیر
این هدیه که در پیش تو بس مختصر آمد.
سوزنی.
گر خوشخوئی ندانی خاقانی آن نداند
داندکه خوش نگاری این را به آن نگیرد.
خاقانی.
جهان دیو است و وقت دیو بستن
بخوشخوئی توان زین دیو رستن.
نظامی.
وآنکه زاده بود بخوشخوئی
مردنش هست هم بخوشروئی.
نظامی.
بخوشبوئی خاک افتادگان
بخوشخوئی طبع آزادگان.
نظامی.
مهر محکم شود ز خوشخوئی
دوستی کم کند ترشروئی.
اوحدی.
آن طره که هر جعدش صد نافه چین دارد
خوش بودی اگر بودی بوئیش ز خوشخوئی.
حافظ.

دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] کلید واژه: سلام، خوش اخلاق، خوش خویی، خوش رفتاری با مردم، عدل و احسان
چنان که می دانید یکی از عامل های تهذیب و تزکیه نفس، خوش رویی و خوش رفتاری با مردم است و این نقطه در اخلاق اسلامی جایگاه خاصی دارد، چنان که از رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلم آمده است:
عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ حَبِیبٍ الْخَثْعَمِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله وسلم أَفَاضِلُکُمْ أَحْسَنُکُمْ أَخْلَاقاً الْمُوَطَّئُونَ أَکْنَافاً الَّذِینَ یَأْلَفُونَ و َیُؤْلَفُون؛
برترین شما نیکوکارترین شما از نظر اخلاق است، آنان که خود را آماده خدمت کرده و با دیگران با الفت و محبت زندگی می کنند. (کافی، ج2، ص102)
چنان که از رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلم آمده است: قَالَ صلی الله علیه و آله و سلم أَفْضَلُکُمْ إِیمَاناً أَحْسَنُکُمْ أَخْلَاقاً؛
برترین شما از نظر ایمان است، نیکوکارترین شما از نظر اخلاق است. (بحارالانوار، ج74، ص150)
و امام صادق علیه السلام می فرمایند: مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ سَعْدَانَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ مَنْ أَخَذَ مِنْ وَجْهِ أَخِیهِ الْمُؤْمِنِ قَذَاةً کَتَبَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ لَهُ عَشْرَ حَسَنَاتٍ وَمَنْ تَبَسَّمَ فِی وَجْهِ أَخِیهِ کَانَتْ لَهُ حَسَنَةٌ؛


کلمات دیگر: