کلمه جو
صفحه اصلی

پهنک

فارسی به انگلیسی

blade, country, flake, patch, shingle, lamina

tape, [bot.] limb


blade, country, flake, patch, shingle


فرهنگ فارسی

قسمت پهن برگ یاگلبرگ
( اسم ) قسمت پهن برگ
بهندی قنب است

لغت نامه دهخدا

پهنک. [ ] ( اِ ) بهندی قنب است. ( تحفه حکیم مؤمن ).

فرهنگ عمید

قسمت پهن برگ یا گلبرگ.

دانشنامه آزاد فارسی

پهنک (lamina)
بخش پهن برگ در دو طرف رگبرگ میانی گیاهان گل دار (نهاندانگان). پهنک عموماً نازک و مسطح، و معمولاً نخستین اندام فتوسنتز است. پهنک شبکه ای از رگبرگ ها برای هدایت آب و مواد غذایی دارد. در بیشتر مواقع، پهنک به ساختار نازک و پهن ریسۀ بسیاری از علف های دریایی نیز اطلاق می شود.

فرهنگستان زبان و ادب

{blade , lamina} [زیست شناسی- علوم گیاهی] قسمت پهن برگ و گلبرگ
{palm , palm of anchor} [حمل ونقل دریایی] قسمت پهن و صاف پنجۀ لنگر


کلمات دیگر: