کلمه جو
صفحه اصلی

ذیع

لغت نامه دهخدا

ذیع. [ ذَ ] ( ع مص ) ذیوع. ذیعان : ذیع خبر؛ پراکنده شدن آن. ذیوع آن. فاش شدن آن. آشکار شدن خبر. ( زوزنی ). بگستردن خبر. || آشکار کردن. ( تاج المصادر بیهقی ).

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] تکرار در قرآن: ۱(بار)
آشکار شدن. . چون چیزی از ایمنی و یا ترس به آنها رو آورد آن را آشکار و منتشر می‏کنند. در نهج البلاغه نامه 48 به معاویه نوشته «وَ اِنَّ الْبَغْیَ وَ الزُّورَ یُذیعانِ بِالْمَرْءِ فی دینِهِ وَ دُنْیاهُ» یعنی تجاوز و باطل شخص را در دین و دنیایش مشهور و رسوا می‏کنند. در اقرب آمده «اَذاعَ سِرَّهُ اَظْهَرَهُ».


کلمات دیگر: