کلمه جو
صفحه اصلی

کرداح

لغت نامه دهخدا

کرداح. [ ک ِ ] ( ع ص ) شتاب دونده. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). متقارب المشی. ( اقرب الموارد ). ج ، کَرادیح. ( ناظم الاطباء ).

کرداح. [ ک ُ ] ( ع ص ) کوتاه بالا. ( منتهی الارب ). قصیر. ( اقرب الموارد ).

کرداح . [ ک ِ ] (ع ص ) شتاب دونده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). متقارب المشی . (اقرب الموارد). ج ، کَرادیح . (ناظم الاطباء).


کرداح . [ ک ُ ] (ع ص ) کوتاه بالا. (منتهی الارب ). قصیر. (اقرب الموارد).



کلمات دیگر: