کلمه جو
صفحه اصلی

نثم

لغت نامه دهخدا

نثم. [ ن َ ] ( ع مص ) زشت گفتن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). زشت و قبیح به زبان آوردن. تکلم به قبیح. ( از اقرب الموارد ).

نثم. [ ن َ ] ( اِ ) در تداول اخیر، کلامی را گویند که نه به نظم شباهت داشته باشد و نه به نثر، و متتبعان اشعار عروضی آثار گویندگان «شعر سفید» را نثم نامند.

نثم . [ ن َ ] (اِ) در تداول اخیر، کلامی را گویند که نه به نظم شباهت داشته باشد و نه به نثر، و متتبعان اشعار عروضی آثار گویندگان «شعر سفید» را نثم نامند.


نثم . [ ن َ ] (ع مص ) زشت گفتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). زشت و قبیح به زبان آوردن . تکلم به قبیح . (از اقرب الموارد).



کلمات دیگر: