کلمه جو
صفحه اصلی

کرسعه

لغت نامه دهخدا

کرسعة. [ ک ُ س ُ ع َ ] (ع اِ) گروه مردم . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). کرسوعة. (اقرب الموارد). رجوع به کرسوعة شود.


( کرسعة ) کرسعة. [ ک َ س َ ع َ ] ( ع مص ) دویدن. || به شمشیر زدن بر کُرسوع کسی. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ).

کرسعة. [ ک ُ س ُ ع َ ] ( ع اِ ) گروه مردم. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). کرسوعة. ( اقرب الموارد ). رجوع به کرسوعة شود.

کرسعة. [ ک َ س َ ع َ ] (ع مص ) دویدن . || به شمشیر زدن بر کُرسوع کسی . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).


دانشنامه عمومی

کرسعه (به عربی: کرسعة) یک روستا در سوریه است که در ناحیه کفرنبل واقع شده است. کرسعه ۹۶۹ نفر جمعیت دارد.
فهرست شهرهای سوریه


کلمات دیگر: