دهی است از دهستان نازلو بخش حومه شهرستان رضائیه .
گلوان
فرهنگ فارسی
دهی است از دهستان نازلو بخش حومه شهرستان رضائیه .
لغت نامه دهخدا
گلوان . [ گ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش سلدوز شهرستان ارومیه واقع در 8هزارگزی جنوب باختری نقده و 2500گزی جنوب خاوری راه شوسه ٔ نقده به بانه .هوای آن سرد و دارای 317 تن سکنه است . آب آن از دره و چشمه و محصول آن غلات ، توتون و چغندر است . شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است . راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
گلوان . [ گ ُ ] (اِ) نام یکی از محصولات بلوط و این نام در سردشت متداول است . (مؤلف ). قلقاف . گل گاو.
گلوان. [ گ َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان حومه بخش سلدوز شهرستان ارومیه واقع در 8هزارگزی جنوب باختری نقده و 2500گزی جنوب خاوری راه شوسه نقده به بانه.هوای آن سرد و دارای 317 تن سکنه است. آب آن از دره و چشمه و محصول آن غلات ، توتون و چغندر است. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).
گلوان. [ گ َ ]( اِخ ) دهی است از دهستان نازلو بخش حومه شهرستان ارومیه واقع در 6هزارگزی خاور راه شوسه ارومیه به سلماس. هوای آن معتدل و دارای 70 تن سکنه است. آب آن از نازلوچای و محصول آن غلات ، توتون ، کشمش و حبوبات است. شغل اهالی زراعت و صنایع دستی آنان جوراب بافی است. راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).
گلوان . [ گ َ ](اِخ ) دهی است از دهستان نازلو بخش حومه ٔ شهرستان ارومیه واقع در 6هزارگزی خاور راه شوسه ٔ ارومیه به سلماس . هوای آن معتدل و دارای 70 تن سکنه است . آب آن از نازلوچای و محصول آن غلات ، توتون ، کشمش و حبوبات است . شغل اهالی زراعت و صنایع دستی آنان جوراب بافی است . راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
دانشنامه عمومی
جمعیت روستا در حدود ۸۵۶ نفر می باشد. مردم روستا کرد زبان بوده و سنی مذهب می باشد.شغل مردم این روستا کشاورزی و دامداری می باشد. زمین های این روستا از حاصلخیزی زیادی برخوردار بوده و روستای سرسبزی می باشد.جاده اصلی این روستا آسفالت بوده واطراف روستا را باغ های سیب احاطه کرده اند. یکی از دلایل وجود صمیمیت بین مردم آن داشتن امام جماعتی عادل و باتقواو تحصیل کرده بنام ملافیصل می باشد و از افتخارات این روستا می توان از تحصیل کرده های زیاد در دانشگاه ها و وجود خوانین و بیگزاده های منصف نام برد.