کردحة. [ ک َ دَ ح َ ] (ع اِمص )شتاب دویدگی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). اسمی است از کرداح بمعنی شتاب در دویدن . (از اقرب الموارد).
کردحه
لغت نامه دهخدا
( کردحة ) کردحة. [ ک َ دَ ح َ ] ( ع اِمص )شتاب دویدگی. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). اسمی است از کرداح بمعنی شتاب در دویدن. ( از اقرب الموارد ).
کردحة. [ ک َ دَ ح َ ] ( ع مص ) بر زمین افکندن. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( آنندراج ). || دویدن کوتاه بالا. ( منتهی الارب ). دویدن کوتاه بالا که گامها را نزدیک بهم گذارد و بشتابد. ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || دویدن خر. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).
کردحة. [ ک َ دَ ح َ ] ( ع مص ) بر زمین افکندن. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( آنندراج ). || دویدن کوتاه بالا. ( منتهی الارب ). دویدن کوتاه بالا که گامها را نزدیک بهم گذارد و بشتابد. ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || دویدن خر. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).
کردحة. [ ک َ دَ ح َ ] (ع مص ) بر زمین افکندن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ). || دویدن کوتاه بالا. (منتهی الارب ). دویدن کوتاه بالا که گامها را نزدیک بهم گذارد و بشتابد. (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || دویدن خر. (منتهی الارب ) (آنندراج ).
کلمات دیگر: