کلمه جو
صفحه اصلی

کردمانه

لغت نامه دهخدا

( کردمانة ) کردمانة. [ ک ِ ن َ ] ( معرب ، اِ ) کرم دانه. فارسی است. ( از دزی ج 1 ص 454 و 456 ). رجوع به کرم دانه شود.

کردمانة. [ ک ِ ن َ ] (معرب ، اِ) کرم دانه . فارسی است . (از دزی ج 1 ص 454 و 456). رجوع به کرم دانه شود.



کلمات دیگر: