رودار
فارسی به انگلیسی
brazen, audacious, perky, outspoken, cheeky, impudent
فرهنگ فارسی
پررو، گستاخ
جملات نمونه
روداری
audacity, brazenness
لغت نامه دهخدا
رودار. ( نف مرکب ) رودارنده. در تداول عامه ، بیحیا. بیشرم. شوخ. شوخ دیده. شوخ چشم. وقح. رجوع به رو و رو داشتن شود.
گویش مازنی
/rodaar/ پر رو دریده
( رود آر ) /rood aar/ از توابع دهستان چهاردانگه ی سورتچی ساری
( رود آر ) /rood aar/ از توابع دهستان چهاردانگه ی سورتچی ساری
پر رو دریده
پیشنهاد کاربران
رودار : واژگان امروزین رودار و پُر رو از لغت سغدی رورتیایه rurtyāmēnč به معنای گستاخی به دست آمده اند .
منبع : An Introduction to Manichean Sogdian by Harvard University
( مقدمه ای بر ( لغات ) مانوی و سغدی ، تالیف دانشگاه هاروارد. )
منبع : An Introduction to Manichean Sogdian by Harvard University
( مقدمه ای بر ( لغات ) مانوی و سغدی ، تالیف دانشگاه هاروارد. )
رو دار در لهجه خرامه ای به معنی پی در پی است
کلمات دیگر: