مخفف رودر بایستی
رو در واسی
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
رودرواسی. [ دَ ] ( حامص مرکب ) مخفف رودربایستی. رجوع به رودربایستی شود.
گویش مازنی
/roodar vaasi/ رودر بایستی – ملاحظه کاری
پیشنهاد کاربران
عدم توانایی نه گفتن بخاطر شرم یا ملاحظه
تعارف داشتن باکسی
دودربایستی در زبان مُلکی گالی ( زبان بومیان رشته کوه مکران در جنوب شرق کشور )
یعنی با رو در رو بایستی مشکل داشتن ؛ به عبارت دیگر 'رودررو بایستی' داشتند. . . استفاده مکرر از این چند کلام پی در پی ، بتدریج نزد عوام ( کم سواد ) آنرا به "رودروایسی " تبدیل کرد!
شرم حضور ؛ شرم حضوری. حجب و حیا نشان دادن در پیش کسان. ( از یادداشت مؤلف ) . خجلت کشیدن در حضور بزرگی. رودروایستی. ( فرهنگ فارسی معین ) :
پنجه شرم حضوری گر بگیرد دامنت
تا قیامت می توان سر در گریبان داشتن.
عظیمی ( از آنندراج ) .
دارد هنوز شرم حضور مرا نگاه
پنهان ز من به خلوت آیینه می رود.
صائب تبریزی ( از آنندراج ) .
رجوع به ترکیب شرم حضوری شود.
- شرم حضوری ؛ شرم حضور. رودروایستی. خجلت کشیدن در حضور بزرگی. ( فرهنگ فارسی معین ) . رجوع به ترکیب شرم حضور شود.
پنجه شرم حضوری گر بگیرد دامنت
تا قیامت می توان سر در گریبان داشتن.
عظیمی ( از آنندراج ) .
دارد هنوز شرم حضور مرا نگاه
پنهان ز من به خلوت آیینه می رود.
صائب تبریزی ( از آنندراج ) .
رجوع به ترکیب شرم حضوری شود.
- شرم حضوری ؛ شرم حضور. رودروایستی. خجلت کشیدن در حضور بزرگی. ( فرهنگ فارسی معین ) . رجوع به ترکیب شرم حضور شود.
کلمات دیگر: