ooze
شلکا
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
گل سیاه تیره چسبنده به زبان اهالی تنکابن گیلان انجیر را گویند .
لغت نامه دهخدا
شلکا. [ ش َ ] ( اِ ) بمعنی شلک است که زالو باشد. ( برهان ) ( از ناظم الاطباء ). رجوع به زلو، زالو و شلک شود.
شلکا. [ ش ِ ] ( اِ ) گل سیاه تیره چسبنده. ( آنندراج ) ( برهان ). بمعنی شلک است. ( فرهنگ جهانگیری ). ظاهراً این کلمه بدین صورت بمعنی شلک با الف اطلاق باشد و از شعر ذیل رودکی به اشتباه افتاده اند. ( یادداشت مؤلف ) :
چو پیش آرند کردارت به محشر
فرومانی چو خر در جای شلکا.
شلکا. [ ش ِ ] ( اِ ) گل سیاه تیره چسبنده. ( آنندراج ) ( برهان ). بمعنی شلک است. ( فرهنگ جهانگیری ). ظاهراً این کلمه بدین صورت بمعنی شلک با الف اطلاق باشد و از شعر ذیل رودکی به اشتباه افتاده اند. ( یادداشت مؤلف ) :
چو پیش آرند کردارت به محشر
فرومانی چو خر در جای شلکا.
رودکی ( از انجمن آرا ).
|| به زبان اهالی تنکابن ، انجیر را گویند و انجیر بری در صحراها پیدا شود که آنرا دیوانجیر گویند و آن سمیت دارد و مهلک است. ( انجمن آرا ) ( برهان ).شلکا. [ ش َ ] (اِ) بمعنی شلک است که زالو باشد. (برهان ) (از ناظم الاطباء). رجوع به زلو، زالو و شلک شود.
شلکا. [ ش ِ ] (اِ) گل سیاه تیره ٔ چسبنده . (آنندراج ) (برهان ). بمعنی شلک است . (فرهنگ جهانگیری ). ظاهراً این کلمه بدین صورت بمعنی شلک با الف اطلاق باشد و از شعر ذیل رودکی به اشتباه افتاده اند. (یادداشت مؤلف ) :
چو پیش آرند کردارت به محشر
فرومانی چو خر در جای شلکا.
|| به زبان اهالی تنکابن ، انجیر را گویند و انجیر بری در صحراها پیدا شود که آنرا دیوانجیر گویند و آن سمیت دارد و مهلک است . (انجمن آرا) (برهان ).
چو پیش آرند کردارت به محشر
فرومانی چو خر در جای شلکا.
رودکی (از انجمن آرا).
|| به زبان اهالی تنکابن ، انجیر را گویند و انجیر بری در صحراها پیدا شود که آنرا دیوانجیر گویند و آن سمیت دارد و مهلک است . (انجمن آرا) (برهان ).
فرهنگ عمید
گل سیاه و چسبنده که پا در آن بند شود: چو گرد آرند کردارت به محشر / فرومانی چو خر به میان شلکا (رودکی: ۵۱۹ ).
گویش مازنی
/shellekaa/ انجیر زودرس و نامرغوب
انجیر زودرس و نامرغوب
کلمات دیگر: