کلمه جو
صفحه اصلی

ابوالحسن میرزا قاجار

دانشنامه عمومی

شاهزاده ابوالحسن میرزا شیخ الرئیس قاجار فرزند محمدتقی میرزا حسام السلطنه پسر فتحعلی شاه قاجار بود و در سال تاجگذاری ناصرالدین شاه در تهران زاده شد. ابوالحسن در کودکی آبله گرفت و نابینا شد. وی در وبای همه گیر تهران دچار وبا هم شد ولی درمان شد.
ماهنامه ارمغان سال ۵۳، دوره چهلم، شماره ۳. خردادماه ۱۳۵۰ (برگرفته از نوشتاری از علی جواهر کلام)
وی آموزش ابتدایی را در تهران گذراند و سپس برای ادامهٔ تحصیل راهی سامرا شد. پس از بازگشت به علت مخالفت با شاه در تهران نماند و به مشهد رفت. آصف الدوله، والی وقت خراسان، از شیخ الرئیس به شاه گلایه کرد که وی در اینجا سخن از آزادی مردم می زند و باعث شد که ناصرالدین شاه فرمان تبعید او از ایران را صادر کند. پس از آن وی رهسپار عشق آباد شد.
در بیرون از ایران، ابوالحسن میرزا به فعالیت های انقلابی پرداخت. زمان جنبش مشروطه در ترکیه، هند، عراق، و فرانسه با چاپ نوشته هایش ایرانیان را به جنبش آزادی خواهی خود فرامی خواند.
پس از پیروزی مشروطیت، شیخ الرئیس به ایران بازگشت ولی پس از به توپ بسته شدن مجلس، از سوی محمد علی شاه دستگیر شد و او را زنجیر به گردن به باغ شاه بردند. شاه دستور داد دهانش را خرد کنند و آنقدر با تفنگ به دهانش کوبیدند تا دندان هایش شکست. شاه دستور داده بود شکم شیخ الرئیس را هم پاره کنند ولی با میانجی گری عضدالملک (شاخص قاجار) حکم قتل وی به زندان تبدیل شد. او پس از فتح تهران از سوی مشروطه خواهان آزاد شد.

دانشنامه آزاد فارسی

ابوالحسن میرزا قاجار (۱۲۶۴ـ۱۳۳۶ق)
(معروف به شیخ الرئیس و متخلص به حیرت) شاهزادۀ روحانی دوره قاجار. فرزند محمدتقی میرزا حسام السلطنه و نوادۀ فتحعلی شاه قاجار بود. در تبریز به دنیا آمد و مقدمات علوم را در تبریز، تهران و مشهد گذراند. دو سال نیز به مدرسه نظامی رفت. حکمت و کلام را در مشهد نزد ملا ابراهیم حکیم سبزواری و در تهران از آقا علی مدرس آموخت. فقه و اصول را نزد میرزا نصرالله مجتهد کاشانی و دیگران در مشهد فرا گرفت. برای تکمیل تحصیلات به عتبات سفر کرد و در مجلس درس میرزای شیرازی در سامرا حضور یافت. در ۱۲۹۴ق به ایران بازگشت و ناصرالدین شاه لقب شیخ الرئیس به او داد و مأمور خدمت در آستان قدس رضوی گردید. سپس به عشق آباد و از آن جا به استانبول رفت و به طرفداران نظریۀ اتحاد اسلام پیوست و مورد عنایت سلطان عبدالحمید دوم عثمانی قرار گرفت. در ۱۳۰۴ق، به فرمان شاه قاجار به ایران بازگشت و به خراسان رفت و بار دیگر نیز عازم استانبول شد و به بیت المقدس، مصر، هند و ... سفر کرد و مدتی در شیراز به تدریس پرداخت. محافل روحانی وابسته به دربار تکفیرش می کردند و کارگزاران دستگاه دولتی به فساد عقیده متهمش می ساختند. پس از آن به تهران آمد و در تنویر افکار مردم و استقرار مشروطه و شرکت در انجمن های سرّی پیش از مشروطیت نقش داشت. پس از به توپ بستن مجلس، در باغ شاه زندانی و بعد از یک هفته آزاد شد. در انتخابات دورۀ دوم به نمایندگی مردم مازندران انتخاب و به ریاست سنّی مجلس برگزیده شد. وی در تهران درگذشت و در صحن حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) دفن گردید. شیخ الرئیس به فارسی و عربی شعر می سرود و به صنایع لفظی توجه داشت و در سخنان و نوشته هایش به کار می برد. از آثار اوست: اتحاد اسلام، کتاب الابرار، دیوان شعر، منتخب النفیس.


کلمات دیگر: