کلمه جو
صفحه اصلی

ابوالمؤمل

لغت نامه دهخدا

ابوالمؤمل. [ اَ بُل ْ م ُ ءَم ْ م َ ] ( اِخ ) ازاهل شام است. او از زهری و شعیب از او روایت کند.


کلمات دیگر: