کلمه جو
صفحه اصلی

تورا

مترادف و متضاد

thee (ضمير)
ترا، تورا، بتو

you (ضمير)
تو، ترا، تورا، شما، شماها، شمارا

فرهنگ فارسی

ماخوذ از ترکی سالار و پیشوا ٠

لغت نامه دهخدا

تورا. (ازترکی ، اِ) سالار و پیشوا. (ناظم الاطباء).


تورا. ( هزوارش ، اِ ) به لغت زند و پازند گاو را گویند که به عربی بقر خوانند. ( برهان ) ( آنندراج ). به لغت زند و پازند گاو نر و گاو ماده.( ناظم الاطباء ). هزوارش ثورا یا ثوره ، پهلوی گاو . ( حاشیه برهان چ معین ).

تورا. ( اِ ) قسمی از پرده که درپشت آن بهادران تیراندازی می کنند. ( ناظم الاطباء ).

تورا. ( ازترکی ، اِ ) سالار و پیشوا. ( ناظم الاطباء ).

تورا. (اِ) قسمی از پرده که درپشت آن بهادران تیراندازی می کنند. (ناظم الاطباء).


تورا. (هزوارش ، اِ) به لغت زند و پازند گاو را گویند که به عربی بقر خوانند. (برهان ) (آنندراج ). به لغت زند و پازند گاو نر و گاو ماده .(ناظم الاطباء). هزوارش ثورا یا ثوره ، پهلوی گاو . (حاشیه ٔ برهان چ معین ).


دانشنامه عمومی



کلمات دیگر: