مرکب خشک کن
فارسی به انگلیسی
مترادف و متضاد
پشتی، چنبره، جاده، چنگ، لایی، لایه، تشک، دفترچه یادداشت، دزد پیاده، اسب راهوار، صدای پا، هر چیز نرم، اب خشک کن، مرکب خشک کن
فرهنگ فارسی
خشک کننده مرکب
لغت نامه دهخدا
مرکب خشک کن. [ م ُرَک ْ ک َ خ ُ ک ُ ] ( اِ مرکب ) خشک کننده مرکب. جوهرخشک کن. ورق از جنسی بخصوص که بوسیله آن نوشته های با مرکب یا جوهر را خشک کنند. نشافه. رجوع به مرکب شود.
کلمات دیگر: