کلمه جو
صفحه اصلی

توده شدن

فارسی به انگلیسی

accumulate, clump, dump, heap, mass, pile

مترادف و متضاد

drift (اسم)
جسم شناور، راندگی، توده باد اورده، برف باداورده، جریان اهسته، توده شدن، یخ رفت


کلمات دیگر: