هم اوری، تولید مثل، تکثیر، فرااوری، فرااورده، توالد و تناسل
توالد و تناسل
مترادف و متضاد
فرهنگ فارسی
زاد و ولد . زائیدن و فرزند آوردن . تولید مثل کردن .
لغت نامه دهخدا
توالد و تناسل. [ ت َ ل ُ دُ ت َ س ُ ] ( ترکیب عطفی ، اِمص مرکب ) زاد و ولد. زائیدن و فرزند آوردن. تولید مثل کردن : و تا دامن قیامت از توالد و تناسل ایشان مؤمن و مؤمنه می زاید. ( کلیله و دمنه ). رجوع به ماده قبل شود.
کلمات دیگر: