کلمه جو
صفحه اصلی

اندام دار

فارسی به عربی

عضوی

مترادف و متضاد

organic (صفت)
اصلی، حیوانی، ذاتی، اساسی، بنیانی، الی، عضوی، سازمانی، موثر درساختمان اندام، اندام دار، وابسته به شیمی الی، وابسته به موجود الی


کلمات دیگر: