کلمه جو
صفحه اصلی

فراگیر


مترادف فراگیر : جامع، جهان شمول، عام، پرشمول، کلی

فارسی به انگلیسی

ambient, comprehensive, exhaustive, extensive, far-reaching, general, pandemic, pervasive, roundabout, sweeping, wall-to-wall


coronary, ambient, comprehensive, exhaustive, extensive, far-reaching, general, pandemic, pervasive, roundabout, sweeping, wall-to-wall

مترادف و متضاد

pervasive (صفت)
فراگیرنده، نافذ، فراگیر

universal (صفت)
جامع، عمومی، همگانی، عالمگیر، جهانی، کلی، فراگیر، مشتق از دنیا

جامع، جهان‌شمول، عام، پرشمول، کلی


دانشنامه آزاد فارسی

فراگیر (systemic)
در پزشکی، پدیده ای مرتبط با همۀ بدن یا حالتی که همۀ بدن را درگیر کند. بیماری فراگیر نوعی بیماری است که علایم آن در همۀ بدن دیده می شود. برعکس، بیماری موضعی، مثل التهاب ملتحمه، به قسمتی از بدن محدود است.

پیشنهاد کاربران

سرتاسری

All - embracing

جامع، وسیع، گسترده، بزرگ.

سرتاسر

سراسری


کلمات دیگر: