کاسته
فارسی به انگلیسی
subtrahend
depressed
مترادف و متضاد
کاسته، مفروق، عددی که از عدد دیگر کسر میشود
تقلیل یافته، کاسته، کاهیده
فرهنگ فارسی
۱ - کم شده کاهیده تقلیل یافته نقصان پذیرفته مقابل افزوده فزایسته : [ ای جای جای کاسته بیخوبی باز از تو جای جای فزایسته ] . ( دقیقی ) ۲ - مفروق .
لغت نامه دهخدا
کاسته. [ ت َ / ت ِ ] ( ن مف ) کم شده و کاهیده. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ) :
ای جای جای کاسته بی خوبی
باز از تو جای جای فزایسته.
ز کمّی دل دیگری کاسته.
شود بیگمان کار ما کاسته.
دل و جان از افزون شدن کاسته.
ای جای جای کاسته بی خوبی
باز از تو جای جای فزایسته.
دقیقی.
یکی در فزونی دل آراسته ز کمّی دل دیگری کاسته.
فردوسی.
ز لشکر فرستادن و خواسته شود بیگمان کار ما کاسته.
فردوسی.
یکی پاسبان بد بدین خواسته دل و جان از افزون شدن کاسته.
فردوسی.
- کاسته شدن. کم شدن و نقصان یافتن. || زیان یافتن و کاهیده شدن ، کوتاه شدن. ( ناظم الاطباء ).فرهنگ عمید
کاهیده، کم شده.
پیشنهاد کاربران
کاسته در پهلوی کاستگ kāstag بوده است.
کلمات دیگر: