کلمه جو
صفحه اصلی

فتیله گذاشتن در

فارسی به عربی

مصهر

مترادف و متضاد

fuse (فعل)
امیختن، مخلوط کردن، گداختن، ترکیب کردن یا شدن، فتیله گذاشتن در، فیوزدارکردن، ذوب شدن

fuze (فعل)
امیختن، مخلوط کردن، گداختن، ترکیب کردن یا شدن، فتیله گذاشتن در، فیوزدارکردن، ذوب شدن


کلمات دیگر: